جدول جو
جدول جو

معنی ابن قطان بغدادی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن قطان بغدادی
ابن محمد معروف به ابن قطان بغدادی. مکنی به ابوالحسین. ریاست حکومت و تدریس بغداد بدو منتهی شده است و او را مصنفات بسیار است در اصول وفقه و فروع آن و وفات او به سال 359 هجری قمری بود. (روضات الجنات ص 58 س 6)
لغت نامه دهخدا
ابن قطان بغدادی
(اِ نُ قَطْ طا)
ابوالحسین احمد بن محمدبغدادی. از فقهای شافعی. او تلمیذ ابن سریج و ابواسحاق مروزی بود و در بغداد تدریس فقه میکرد. وی را چند کتاب در فقه شافعی است. وفات به سال 359 ه. ق
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ دَهَْ ها)
فخرالدین ابوشجاع محمد بن علی بن شعیب بغدادی. وفات 590 ه. ق. ادیب و حاسب از مردم بغداد. ابتدا بموصل بخدمت جمال الدین اصفهانی وزیر و سپس بخدمت صلاح الدین ایوبی پیوست و دیوان میافارقین به او واگذار شد و در سال 586 به مصر رفت و از آنجا به دمشق بازگشت. در حساب و نجوم و زیج ید طولی داشته و در غریب الحدیث کتابی تصنیف کرده و نیز او را کتاب تاریخی است. (حاجی خلیفه). او شعر نیکو میگفته. وقتی ازحج مراجعت میکرد در حله شترش بلغزید و بیفتاد و چوب محمل بر سر او فروشد و در حال بمرد. (ابن خلکان)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ سِ)
هبه الله بن فضل بن قطان. شاعر. معروف به ابن قطّان بغدادی. یکی از شعرا و نیز در طب و کحالی صاحب ید طولی بوده است و با شاعری حیص بیص نام مهاجات و ماجراها دارد و نیز مهاجاتی با ابن تلمیذ طبیب مشهور. مولد و منشاء او بغداد است و قطعۀ ذیل از اوست:
یا من هجرت فلاتبالی
هل ترجع دولهالوصال
ما اطمع یا عذاب قلبی
ان ینعم فی هواک بالی.
و رجوع به ابن قطان ابوالقاسم... و رجوع به هبهاﷲ... شود
لغت نامه دهخدا